دوقلوهای پارسی
آشنا یعنی همخانه« من » در دیار «تنهایی » ، هم میهن من در سرزمین غربت

قبل از هر چيز برايت آرزو ميكنم كه عاشق شوي ،
و اگر هستي ، كسي هم به تو عشق بورزد ،
و اگر اينگونه نيست ، تنهاييت كوتاه باشد ،
و پس از تنهاييت ، نفرت از كسي نيابي.
آرزومندم كه اينگونه پيش نيايد .......
اما اگر پيش آمد ، بداني چگونه به دور از نااميدي زندگي كني.
برايت همچنان آرزو دارم دوستاني داشته باشي ،
از جمله دوستان بد و ناپايدار ........
برخي نادوست و برخي دوستدار ...........
كه دست كم يكي در ميانشان بي ترديد مورد اعتمادت باشد .
و چون زندگي بدين گونه است ،
برايت آرزو مندم كه دشمن نيز داشته باشي......
نه كم و نه زياد ..... درست به اندازه ،
تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قراردهند ،
كه دست كم يكي از آنها اعتراضش به حق باشد.....
تا كه زياده به خود غره نشوي .
و نيز آرزو مندم مفيد فايده باشي ، نه خيلي غير ضروري .....
تا در لحظات سخت ،
وقتي ديگر چيزي باقي نمانده است،
همين مفيد بودن كافي باشد تا تو را سرپا نگاه دارد .
همچنين برايت آرزومندم صبور باشي ،
نه با كساني كه اشتباهات كوچك ميكنند ........
چون اين كار ساده اي است ،
بلكه با كساني كه اشتباهات بزرگ و جبران ناپذير ميكنند .....
و با كاربرد درست صبوريت براي ديگران نمونه شوي.
و اميدوارم اگر جوان هستي ،
خيلي به تعجيل ، رسيده نشوي......
و اگر رسيده اي ، به جوان نمائي اصرار نورزي ،
و اگر پيري ،تسليم نا اميدي نشوي...........
چرا كه هر سني خوشي و ناخوشي خودش را دارد و لازم است
بگذاريم در ما جريان يابد.
اميدوارم سگي را نوازش كني ، به پرنده اي دانه بدهي و به آواز يك
سهره گوش كني ، وقتي كه آواي سحرگاهيش را سر ميدهد.....
چراكه به اين طريق ، احساس زيبايي خواهي يافت....
به رايگان......
اميدوارم كه دانه اي هم بر خاك بفشاني .....
هر چند خرد بوده باشد .....
و با روييدنش همراه شوي ،
تا دريابي چقدر زندگي در يك درخت وجود دارد.
به علاوه اميدوارم پول داشته باشي ، زيرا در عمل به آن نيازمندي.....
و سالي يكبار پولت را جلو رويت بگذاري و بگويي :
" اين مال من است " ،
فقط براي اينكه روشن كني كدامتان ارباب ديگري است !
و در پايان ، اگر مرد باشي ،آرزومندم زن خوبي داشته باشي ....
و اگر زني ، شوهر خوبي داشته باشي ،
كه اگر فردا خسته باشيد ، يا پس فردا شادمان ،
باز هم از عشق حرف برانيد تا از نو بيآغازيد ...
اگر همه اينها كه گفتم برايت فراهم شد ،
ديگر چيزي ندارم برايت آرزو كنم ...

چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 19:33 :: نويسنده : مهران ومهرداد

می روم خسته افسرده زار   سوی منزلگه ویرانه خویش           بخدا می برم از شهر شما دل شوریده دیوانه خویش

می برم تا که دران نقطه دور شستشویش دهم ازرنگ گناه /  شستشویش دهم ازلکه عشق این همه خواهش بی جاه و تباه

 

06965376300654106467 عکس های احساسی و عاشقانه فوق العاده

چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 13:24 :: نويسنده : مهران ومهرداد

شگفت انگیزترین و عجیب ترین داستان تاریخ علم پزشکی داستان زندگی تاتیانا و کریستا است. دو قلوهایی که مغزها و سیستم عصبی آنها به یکدیگر متصل است اما از شخصیتهای کاملا مجزایی برخوردارند.
این دو قلوهای به هم پیوسته در اصل نباید زنده باقی می‌ماندند زیرا شانس نجات یافتن آنها از مرحله بارداری، زایمان و سپری کردن ماه اول زندگی تقریبا صفر بود اما این دو به شکلی شگفت انگیز زنده مانده و در 25 اکتبر چهار ساله شدند، در حالی که در نهایت سلامت و شادی به سر می‌برند.
این دو قلوهای به هم پیوسته می‌توانند در بازی های نینتندو با یکدیگر رقابت کنند. آنها برای دست پیدا کردن به اسباب بازی ها با یکدیگر دعوا کرده و غذا و کارکردهای فیزیولوژیکی خود را با یکدیگر تقسیم می‌کنند. اما در عین حال این دو قلوها می‌توانند احساساتی مشابه را نیز با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
از همه مهمتر این است که آنها می‌توانند افکاری یکسان را به اشتراک بگذارند به طوری که مادر بزرگ آنها می‌گوید، زمانهایی هست که این دو بدون اینکه حرفی بزنند، در گوشه ای نشسته اند وافکارشان را به یکدیگر انتقال می‌دهند و در صورتی که یکی از آنها با آن تفکر مخالف باشد با صدای بلند از دیگری می‌خواهد که فکر کردن به آن را متوقف کند.
دانشمندان درباره پرونده این دوقلو کاملا شگفت زده اند. به گفته "داگلاس کوچرن" جراح اعصاب در بیمارستان کودکان ونکوور این دو قلو دو کودک کاملا متفاوت هستند و هر کدام شخصیتی کاملا مجزا دارند اما سیستم احساسی و مغز آنها به یکدیگر متصل است.

کوچرن حین مطالعه بر روی این دو قلوی به هم چسبیده توانایی های اتصال تفکر را در آنها مورد بررسی قرار داده و مشاهده کرده که مغز این دو کودک از میدان دید یکدیگر سیگنالهایی را ضبط می‌کنند و به احتمال زیاد یکی از آنها می‌تواند آنچه دیگری می‌بیند را به چشم ببیند.
هیچکس نمی‌تواند تصور کند این دو کودک چگونه فعالیت کرده یا چه احساس می‌کنند و از آنجایی که این دو کودک هنوز نتوانسته اند مهارتهای کلامی‌خود را تکمیل کنند، دانشمندان نیز نمی‌توانند در این باره از آنها سوال بپرسند. با این حال اگر تاتیانا و کریستا در سنی بودند که توانایی حرف زدن درست داشتند شاید هرگز نمی‌توانستند احساس واقعی خود را بیان کنند، زیرا هم اکنون در صورتی که از فردی بالغ نیز سوال شود چگونه می‌بیند یا می‌شنود، قادر به ارائه پاسخی صریح نیست. زیرا این رفتارها رخ می‌دهند و این دو کودک نیز مرجعی برای توضیح آنها در اختیار ندارند. زندگی آنها تنها نمونه ای است که می‌شناسند و برای آنها به اشتراک گذاشتن آنی افکار و احساسات تنها راهی است که برای زندگی کردن وجود دارد.
بر اساس گزارش پاپ ساینس، بدون در نظر گرفتن مفهومی‌که زندگی این دو کودک شاد برای دانشمندان متجلی می‌کند، مادر آنها از سپری کردن روزهای زندگی خود با این دو کودک زیبا بسیار شاد است و متولد شدن آنها را به این شکل خاص بی دلیل نمی‌داند، تنها مشکل اینجاست که هنوز دلیل اصلی این رویداد برایش مشخص نشده است.
یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 21:35 :: نويسنده : مهران ومهرداد

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

این وبلاگ درباره موضوعات دوقلوها وجوانان هست
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دوقلوهای پارسی و آدرس mehrdan68.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 78
بازدید هفته : 173
بازدید ماه : 647
بازدید کل : 63543
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1


Alternative content